Jun 24, 2007
Jun 22, 2007
شیشه ماشین
تقریبا دو هفته پیش بود که تا در عقب ماشین رو باز کردم٬ یکهو شیشه ماشین خرد خاکشیر شد!
از صدای بنگ و دیدن خرد شدن شیشه جا خوردم و حسابی گیج شده بودم. نمیدونم تقصیر اون آفتاب داغ بود که ساعتها زل زده بود به شیشه و با گرماش زوار دور شیشه رو قلقک داده بود یا اینکه خمس و زکات نداده بودم و اینجوری داشتم جریمه و تنبیه میشدم! شاید هم یکی چشمم زده بود و یا نفرینم کرده بود.
انگاری بهتره یکخورده اسفند دود کنم و ... خمس و زکاتم رو هم به وقتش بدم و بچه خوبی باشم تا کسی نفرینم نکنه.
Jun 20, 2007
سلام بر هستی
تو دستانت را به من نده٬ چرا که به گفته خودت بعداز الف٬ ب میآید...
اما مرا چه باک٬ چرا که همه درختان دستهایشان (شاخههایشان) را بسوی من دراز کردهاند و با برگهایشان سلامم میدهند.
... و این نمونه درختها٬ ذرهای از هستی است و بدین گونه است که هستی سلامم میکند و من اینچنین با هستی به وحدت میرسم. چرا که انسانم و اشرف مخلوقات
اما مرا چه باک٬ چرا که همه درختان دستهایشان (شاخههایشان) را بسوی من دراز کردهاند و با برگهایشان سلامم میدهند.
... و این نمونه درختها٬ ذرهای از هستی است و بدین گونه است که هستی سلامم میکند و من اینچنین با هستی به وحدت میرسم. چرا که انسانم و اشرف مخلوقات
Jun 19, 2007
محراب عشق
میخواهم از حجلهام محرابی بسازم و با معشوقم در حرمسرایم نماز عشق بخوانم.
نماز عشق نمازی است که سجادهاش صداقت است و قبلهاش توحید و یکی شدن.
نماز عشق نمازی است که سجادهاش صداقت است و قبلهاش توحید و یکی شدن.
نمازیست که جماعت آن یک زوج است و در پروسه آن همسر معنی پیدا میکند و از کلمه به ماده تبدیل میشود ؛همسر؛ و این آغاز و کلید ورود به بهشت خانواده است.
Jun 17, 2007
عروسک
عروسکی میخرم٬ بهترین عروسک دنیا را
عروسکی صادق که نه تنها دروغ نگوید٬ که هیچوقت فکر دروغ گفتن هم به سرش نزند!
عروسکی میخرم٬ عروسکی عاشق که بجز عشق خالص هیچ نداند.
اما حیف که این عروسک روح ندارد!
عروسکم را به کعبه٬ خانه خدا خواهم برد تا خدا در او بدمد و آنگاه عروسکم انسان خواهد شد.
عروسکی صادق که نه تنها دروغ نگوید٬ که هیچوقت فکر دروغ گفتن هم به سرش نزند!
عروسکی میخرم٬ عروسکی عاشق که بجز عشق خالص هیچ نداند.
اما حیف که این عروسک روح ندارد!
عروسکم را به کعبه٬ خانه خدا خواهم برد تا خدا در او بدمد و آنگاه عروسکم انسان خواهد شد.
Jun 15, 2007
عاشق ناقص
سالهاست که به دنبالش میگردم اما هنوز پیدایش نکردهام!
شاید اگر خدا بودم خودم خلقش میکردم
همو را که صادق باشد و احساساتم را درک کند و من نیز او را درک کنم.
همو را که صادق باشد و احساساتم را درک کند و من نیز او را درک کنم.
شاید بدینگونه کامل میشدم.
Subscribe to:
Posts (Atom)